جلسه نقد و بررسی رمان «رویاهای رنگی یک کور مادرزاد» به نویسندگی سلمان کریمی و با حضور مجید قیصری نویسنده و منتقد امروز 5 مرداد 1401 در سالن اجتماعات کارخانه کبریت استان زنجان برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی حوزه هنری، در جلسه نقد و بررسی رمان «رویاهای رنگی یک کور مادرزاد» که با حضور جمعی از نویسندگان و شاعر استان برگزار شد، مجید قیصری با اشاره به اینکه ما با یک داستان رئال در این کار طرف هستیم، اظهار کرد: این داستان، تاریخی از روزهای تیرماه 76 و وقایع کوی دانشگاه را روایت میکند و راوی در این کار حدودا 22 سال سن دارد.
وی با بیان اینکه دستان این کتاب به نوعی وارد حیطه روانشناختی میشود، اظهار کرد: ماجرا، ماجرای پویا 22 ساله است که در همان فصلهای اول یک پهلویی به کارهای عاشفانه نیز میزند و باید دید که آیا نویسنده توانسته است بعد تاریخی و سیاسی و روانشناختی و عاشقانه را به درستی پیش ببرد؟
قیصری با بیان اینکه وقتی به پایان داستان میرسیم عملا شاهد هستیم که بخش عاشقانه کار کمرنگتر میشود، اظهارکرد: نویسنده از پتانسیل داخل متن استفاده نکرده است و آنطور که باید یک نقش جدی به برخی از شخصیتهای خود بدهد، کمک نگرفته است.
این نویسنده با بیان اینکه ما در این کار با یک داستان خطی روبه رو هستیم، افزود: وقتی داستان خطی است ناخود آگاه ذهن مخاطب به سمت یک داستان سه پردهای رهنمون میشود. یعنی در ابتدا یک مشکلی وجود دارد و در پرده میانی این مشکل پررنگ میشود و در پرده آخر آن مشکل حل میشود که در این کتاب پرده اول رخ میدهد اما در ادامه روند به کندی پیش میرود و در واقع پرده دوم وجود ندارد و ما بالافاصله وارد پرده سوم میشویم و در این نقطه گرهها بالافاصله حل میشود و نحوه حل شدن گره ها نیز قابل پیشبینی است.
قیصری با بیان اینکه اگر پرده دوم این کتاب به درستی در میآمد باید پویا شخصیت اصلی با یک چالش بسیار بزرگتر روبه رو میشد که این اتفاق نمیافتد و به نظر میآمد که راحت متن جمع و جور شده است. در عین حال شما با یک نویسنده حرفهای رو به رو هستید و اگرچه نویسنده خود تعلیق کار را رها کرده است و نبود تعلیق به کتاب لطمه زده است اما میبینیم که کار کشش دارد.
نویسنده کتاب «شیرنشود» با اشاره به اینکه ما شاهد نام برخی از مکانهای استان زنجان و قزوین در این کار هستیم، اظهار کرد: اقلیم با اسم ساخته نمیشود و با تکرار و پر رنگ کردن مناطقی که خاص آن زیستبوم است اتفاق میافتد، بنابراین نمیتوان این کتاب را یک کتاب بومی دانست.
وی با بیان اینکه روایت چندصدایی در این کار به صورت کامل اتفاق نیفتاده است، اظهار کرد: عنصر روایت در روایت که ما شاهد روایت یک داستان از زبان چند شخصیت هستیم در این کار به صورت کامل درنیامده است چرا که قسمتهای مربوط به پویا اول شخص و فصلهای مربوط به روایت شکوه و مرتضی سوم شخص محدود به ذهن هستند در صورتی که در این فصول نیز میتوانستیم این موضوعات را از زبان اول شخص روایت کنیم.
در ادامه محمدعلی خامه پرست، نویسنده با اشاره اینکه نوشتن رمان کار چندان ساده ای نیست، اظهار کرد: سلمان کریمی با تلاشی که داشت راه را هموار کرد و با وجود کم و کاستیهایی که اثر پیش رویش دارد به هر حال توانست کار خود را بنویسد و آن را به چاپ رساند که این موضوع نشان از همت بلند این نویسنده دارد.
وی با بیان اینکه نوشتن یعنی بازنویسی کردن، اظهار کرد: از نسخه اولیهای که نویسنده در مورد این کار داشتند این کتاب فاصله زیادی گرفته است و در واقع با خواندن این کتاب و مقایسه آن با نسخه اولیه کار میتوان اذعان داشت که نویسنده از آن طرح اولیه فاصله بسیار گرفته است.
همچنین سلمان کریمی، نویسنده کتاب «رویاهای رنگی یک کورمادرزاد» با بیان اینکه پروسه نوشتن، یک پروسه طولانی است، اظهار کرد: جرقه این رمان در سال 90 زده شد و نزدیک دو سال تحقیقاتم در زمینه برخی از مقدمات طرح رمان طول کشید و پس از آن نسخه اولیه این کار نوشته و از جانب برخی از نویسندگان نظرات و ایرادات کار گرفته شد. منتهی مراتب پس از دریافت نظرات و انتقادات تازه کار بازنویسی شروع شد و میتوانم اذعان کنم که نسخه اولیه با نسخهای که در دست دارید غیر قابل قیاس است.
گفتنی است، «رویاهای رنگی یک کور مادرزاد» اولین کار این نویسنده است که در سال 1400 به چاپ رسید و این نویسنده پس از این کار سه کار رمان با عناوین «دختر» و «بشکوچ» و «پرستار بخش ویژه » نوشته شده است که هر یک به نوعی در مسیر چاپ خود قرار دارند.
انتهای پیام/
نظر شما